عروج ناتمام
گاه نوشته های پرستو سرمدی
۱۳ شهریور ۱۳۹۰
هنگام رفتن....
هنگام رفتن كه فرا مي رسد
همه چيز گويي در جاي خود قرار مي گيرد
در مسير جاده
حتي حرفها كه مي آيند تا روزنه اي گشوده نماند
...چشمان من كه نديد
مقصر ما نبوديم
مقصر كسي نبود
مقصر شايد شتاب آن روزها بود براي خالي شدن از معنا و عشق
و چشمان من كه نديد.......
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)