۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۰

پرنده خواهد رفت........


چه بی سبب می کوشد این جسم برای حفظ روح سرکشم

نبرد که آغاز می شود

             پرنده اسیر عاصی به قفس که می کوبد


درد چون رودخانه ای خروشان سرازیر می شود به سوی قلب خسته ام


و دستانم که زنجیرهای مرغ اسیرند


چه بی سبب و چه بی معناست تلاش این جان خسته


روح سرکش، پرنده ای عاصی است


 که دیرگاهی است فراخوانده شده


و ناگریز از رفتن است با بهاری که از راه رسیده


و این جسم خاکی آگاه از ناتوانی اش در حفظ روح پریشان


پرنده خواهد رفت، شاید به سوی عشقی ابدی


و من آرام خواهم گرفت......

پرستو سرمدی 17/2/90